بايسته هاي اخلاقي منتظران و ياران حضرت مهدي (علیه السلام)
بايسته هاي اخلاقي منتظران و ياران حضرت مهدي (علیه السلام)
فرهنگ انتظار بايسته هايي دارد كه بر دو نوع است .
اول بايسته هاي نظري كه شامل شناخت نظري و همه جانبه مهدويت و انتظار و نيز مطالعه در احوال و تاريخ زندگي حضرت مهدي (عج ) آن پيشواي بزرگ است .
دوم بايسته هاي عملي كه ايجاد رابطه عاطفي و معنوي با وجود مقدس امام زمان (عج ) پيروي از فرمانهاي او و آراستگي به فضيلتهايي است كه شايسته ياران مهدي (عج ) است .
اولين ومهمترين ويژگي فرهنگ مهدويت شناخت كامل و راستين وجود گرانقدار امام زمان (عج ) اين ذخيره بزرگ خداوندي است . اهتمام بر شناخت امام لزوم تبعيت وي را در پي خواهد داشت و پيروي از امام نيز ما را در مسير تربيت الهي قرار خواهد داد. انسان با شناخت صفات و ويژگي هاي پيشوايان خود را به صفات ممتاز آنان نزديك مي سازد و راه كمال را در پيش مي گيرد. انديشه در نامها و نشانهاي او تامل در نامه ها و فرمانهاي او تفكر در حكمت و اسرار غيبت تدبر در هدايت معنوي و ولايت تشريعي و تكويني در گستره شناخت امام قابل توجه است .
در روايتهاي فراواني از امامان معصوم (ع ) نيز به شناخت امام زمان (عج ) تاكيد شده است . رسول خدا(ص ) مي فرمايد : « من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته الجاهليه )(1 ) (هر كه بميرد و امام زمان خود را نشناسد در مرگ جاهليت مرده است ).
انتظار رفع تكليف نيست بلكه فهم تكليف است . از بايسته هاي فرهنگ انتظار درك درست و كامل مفهوم انتظار است . در قاموس بعضي از منتظران انتظار به مفهوم منتظر بودن و دست روي دست گذاردن و همه چيز را به حال خود رها كردن است تا سرانجام امام با ظهور خويش جهان را از فساد و تباهي برهاند. در واقع اين همان انتظار مخرب و ويرانگر و به نوعي رفع تكليف است . انسان با چنين برداشتي از مفهوم انتظار هرگز نمي تواند در جهت اصلاح جامعه گام بردارد.
در انتظار سازنده كه منتظران واقعي دريافت صحيحي از واژه انتظار دارند فهم تكليف نهفته است . منتظر با فهم تكليف به عدالت مي انديشد از هرگونه ظلم و بي عدالتي گريزان است و با هدف فراهم آوردن زمينه هاي دادگري و اصلاح فردي و اجتماعي مي كوشد. بر اساس اين عقيده شخص منتظر با آنكه مشتاق ديدار امام دادگر است خود نيز به مسئوليتهايش آگاه است و در راه دست يابي به آرمانهاي متعالي اش گام بر مي دارد از اين رو ياران مهدي موعود را بايد در ميان جان بركفان انقلاب و دين و حرمت گزاران به خانواده شهيدان وصالحان و نيكان يافت نه در ميان ساكنان ديار بي خبري و نه در جمع رفاه زدگان عافيت طلب .
انتظار در اين مفهوم فلسفه مقاومت است نه عامل تسليم انتظار آگاهانه جز اصلاح و راستي ثمري ندارد وبديهي است كه دستاورد مهم چنين انتظاري اميد به آينده اي روشن است .
ايمان و اعتقاد و ياوران مهدي (عج )
ايمان از مهمترين سرمايه هاي انسان خداجوست . پايداري رشادت و فداكاري مومن ريشه در ايمان حقيقي وي دارد. ياران راستين مهدي از مومناني هستند كه ايمانشان آنها را به مرحله اي رسانده كه هرگونه شك و شبهه اي را از دلشان زدوده است . (2 ) همان كساني كه به نقل از روايتهاي بزرگان دين ترنم روح بخش تلاوت قرآن و مناجات شبانه آنان همچون صداي زنبوران عسل درهم مي پيچيد و از شب تا صبح به راز و نياز با خداي خويش مشغولند . (3 ) (آنان كساني هستند كه ) خدا را با بصيرت درون شناخته اند و ايمان به خدا در اعماق جانشان نفوذ كرده است . در راه تقويت ايمان و اجراي دستورهاي الهي از هيچ چيز هراس ندارند و از نكوهش هيچ سرزنش كننده اي بيم به دل راه نمي دهند. اينان مصداق اين آيه قرآني هستند كه : « ...به زودي خداوند قومي را كه آنها را دوست مي دارد و آنها (نيز) او را دوست دارند و نسبت به مومنان فروتن و بر كافران سرافراز و مقتدرند به نصرت اسلام بر مي انگيزد . » (مائده 54 )
مومنان واقعي كساني هستند كه تنها به خدا عشق مي ورزند و جز به خشنودي او نمي انديشند « يحبهم و يحبونه » در برابر برادران ديني شان فروتن هستند « اذله علي المومنين » با كافران ستمگر و كج انديش سرسخت خشن و در برابرشان سرافرازند « اعزه علي الكافرين » براي بسط عدل و اجراي فرمانهاي الهي همواره در حال جهاد في سبيل الله هستند « يجاهدون في سبيل الله » و در جهت نابودي كافران وبرچيدن بساط ستمگران كوشا و از هيچ ملامتي پروا ندارند « و لا يخافون لومه لائم » .
همه اين ويژگيها در انسان مومن از اعتقاد حقيقي او به خدا و ايمان به مقصد اصلي نشئت گرفته است . آنان به چنان شهامتي رسيده اند كه از شكستن سنتهاي غلط ومخالف و ايستادگي در مقابل باورهاي نادرست محيط و هجوم افكار عوامانه و محافظه كاران منحرف هيچگونه ترديدي به خود راه نمي دهند. آري بدست آوردن چنين موفقيتي افزون بر كوشش خود فرد. به سبب فضل خداوند است كه به هر كس بخواهد و شايسته ببيند عطا مي كند كه « ذلك فضل الله يوتيه من يشا » .
آنان پارسايان شب اند كه تا بامدادان به ذكر و راز و نياز و بر قيام و قعودند. آتش عشق به معشوق و معرفت به ذات باري تعالي خواب را از ديدگان آنان ربوده است .
جز خم ابروي هيچ محرابي ندارم
جز غم هجران رويش من تب و تابي ندارم
گفتم اندر خواب بينم چهره چون آفتابش
حسرت اين خواب در دل ماند چون خوابي ندارم
سر نهم بر خاك كويش جان دهم در ياد رويش
سر چه باشد جان چه باشد چيز نايابي ندارم (4 )
مرداني كه شب هنگام زمزمه تلاوت قرآن و ذكر مناجات شان همچون صداي زنبوران عسل در هم بپيچد و هيبت الهي آنان را به قيام وادارد و بامدادان سوار بر مركبها شوند آنان راهبان شب اند و شيران روز . (5 )
اين همه حاصل ايمان نهفته در قلب آنان است و هر چه درجه ايمان آنها بالا رود اينگونه اعمال نيز در زندگي شان فزوني خواهد يافت و هيچ مانعي بر سر راه آنان نخواهد ماند. جهاد و كوشش نه تنها آنها را از عبادت و راز و نياز به درگاه الهي باز نمي دارد بلكه سبب مي شود تا حلاوت ايمان را بيشتر بچشند و همه كارها و رفتارهاي خود را جلوه الهي دهند كه چه رنگي بهتر از رنگ الهي !
« صبغه الله و من احسن من الله صبغه و نحن له عابدون » (بقره 138 ) (رنگ الهي و چه رنگي نيكوتر از رنگ الهي و ما او را پرستش مي كنيم ).
رسالت حضرت مهدي (عج ) و ياران باوفايش احياي دين خدا و اتمام رسالت انبيا و اوليا و اصلاح زمين از بدعتها و ظلمهايي است كه ظالمان وفاسدان بر زمينيان تحميل كرده اند منتظران حقيقي مهدي مي خواهند نقاب تزوير را از چهره مزدوران بركشند و رسالتشان را در برپايي قسط و عدل مي دانند : « يملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا » (6 )
سيره رسول گرامي اسلام و امامان معصوم (ع ) مبتني بر امر به معروف و نهي از منكر بود و از بدو دوران كودكي تا واپسين لحظه هاي حيات همواره بر آن اساس رفتار كرده اند. يعقوب سراح خدمت امام صادق (ع ) مي رسد در حاليكه حضرت در كنار گهواره فرزندش حضرت موسي بن جعفر ايستاده بود و با او سخن مي گفت . يعقوب مي گويد من نشستم تا امام از سخن گفتن با فرزندش فارغ شد پس برخاستم . امام صادق (ع ) به من فرمود : نزديك سرورت بيا و او را سلام گوي . من نزديك گهواره رفتم و به كودك سلام كردم . امام موسي بن جعفر(ع ) از درون گهواره با زباني فصيح و گويا سلام را پاسخ گفت و فرمود : « اذهب و تغير اسم ابنتك التي سميتها امس يبغضه الله » (برو آن نام را كه ديروز بر دخترت نهاده اي تغيير ده زيرا آن اسم را خدا دشمن دارد).
آنگاه امام صادق (ع ) فرمود : به دستور فرزندم عمل كن تا هدايت يابي . من نيز به دستور آن حضرت عمل كردم و نام دختر يك روزه ام را تغيير دادم . (7 )
بنابر اين يكي از صفتهاي برجسته ياران حجت امر به معروف و نهي از منكر است امام صادق (ع ) در تفسير آيه « الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلاه و اتوالزكاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبه الامور » مي فرمايد : (براي آل محمد(ص ) مهدي و اصحاب او خداوند متعال مشارق و مغارب زمين را به تصرف آنها در آورد و دين را آشكار سازد و خداوند متعال به وسيله او و يارانش بدعتها و باطل را از بين مي برد همچنانكه سفيهان حق را بميرانند تا جايي كه اثري از ظلم ديه نشود و امر به معروف و نهي از منكر خواهند كرد و عاقبت كارها بدست خداست . )(8 )
امامت و رهبري از اركان دين اسلام و محور و اساس همه كارها اعم از عبادي و غيرعبادي است . حضرت علي (ع ) در اين باره مي فرمايد : « و انه ليعلم ان محل القطب من الرحا » (9 ) (و او ـ ابوبكر ـ خوب مي دانست من در گردش حكومت اسلامي همچون محور سنگهاي آسيابم ـ كه بدون آن آسياب نمي چرخد ـ
همه اعمال فردي و اجتماعي مردم بايد تحت تاثير امامت باشد. از اين رو. ايمان به رهبري زمينه ساز رستگاري مسلمانان است . مسلمانان صدر اسلام با ايمان و اطاعت از رهبري و پيامبر در مدتي كم از حضيض ذلت به اوج عزت رسيدند چرا كه به فرمان خدا به آنچه پيامبر مي فرمود گردن مي نهادند : « و ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا » (حشر 7 )
بعد از رسول خدا(ص ) پيروان آن حضرت همان عقيده و ايمان را به ائمه اطهار(ع ) داشته اند وياران حجت (عج ) نيز بيش از همه به امام زمان (عج ) ارادت دارند كه اين عشق و ايمان از وجود آن حضرت سرچشمه مي گيرد.
« يتمسحون بسرج الامام عليه السلام يطلبون بذلك البركه » (10 ) (آنان براي تبرك دست خويش را به زين اسب امام مي كشند و بدين سان تبرك مي جويند).
انسان خداجو به واسطه عشق به امام سر از پا نمي شناسد براي اطاعت و اجراي فرمانهاي او شب و روز را نمي شناسد و در راه فرمانبرداري او مطيع تر از يك كنيز نسبت به مولايش است و در هنگام بروز خطر براي دفاع از وجود او جانش را فدا مي كند . (11 )
كيست كاشفته آن زلف چليپا نشود
ديده اي نيست كه بيند تو و شيدا نشود
نازكن ناز كه دلهاي همه در بند تواند
غمزه كن غمزه كه دلبر چو تو پيدا نشود
سر به خاك سر كوي تو نهد جان از دست
جان چه باشد كه فداي رخ زيبا نشود(12 )
اين عشق و علاقه ميان امام و يارانش به حدي به هم گره خورده است كه « آنچه شخص امام بدان وصف شده است آنان نيز به آن توصيف گشته اند. هنگامي كه به طرف مكاني حركت مي كنند ترس از آنان پيشاپيش در دل مردمان مي افتد. آنان دست از شمشير خود در پيكار با دشمنان دين باز نمي گيرند تا آنكه خداي تعالي راضي شود و اين همه به سبب آن است كه ياران مهدي شيعه كاملي براي مولاي خود هستند و افعال و صفاتشان مطابق افعال و صفات امام است » . (13 )
شجاعت ياران مهدي (عج ) و آرزوي شهادت
ترس از خصلتهاي ناپسند يك انسان برگرفته از ضعف ايمان سستي يقين و ناتواني نفس است : « شده الجبن من عجز النفس و ضعف اليقين » (14 )
شخصي كه به رحمت الهي و پاداش روز جزا يقين ندارد همواره در نوعي بيم و هراس بسر مي برد. ترس از آن دارد كه هر لحظه دفتر عمرش بسته شود و از اين ديار كوچ كند اما شخص باايمان در دنيايي پر از اميد بسر مي برد و در همه مشكلات تكيه گاهش خداست و يقين دارد كه « ولله العزه و لرسوله و للمومنين » (منافقون 8 )
با چنين اعتقادي دليلي ندارد كه فرد احساس ضعف و ترس كند بلكه ترس را عار و ننگ و نقصي براي خود مي داند و براي دوري از آن مي كوشد : « احذروا الجبن فانه عار و منقصه » (15 )
ياران مهدي كه قلبشان لبريز از عشق به خدا و يقين به روز جزا و ياري پروردگار است از هيچكس هراسي به دل ندارند.
ياد روي تو غم هر دو جهان از دل برد
صبح اميد همه ظلمت شب باطل كرد(16 )
يكي از محكهايي كه خداوند با آن افراد راستگو و با ايمان را از افراد دروغگو جدا مي سازد تمناي مرگ است . (جمعه 6 ) هر مومن دل سوخته و عاشق كوي يار قرب الي الله و هم نشيني بااوليا رادوست دارد و همواره در تمناي مرگ است .
آتش به جانم افكند شوق لقاي دلدار
از دست رفت صبرم اي ناقه پاي بردار(17 )
« لو لا اجل الذي كتب الله عليهم لم تستقر ارواحهم في اجسادهم طرفه عيني شوقا الي الثوات وخوفا من العقاب » . (18 ) (اگر نبود اجلي كه براي آنها نوشته شده است براي لحظه اي ارواح شان در كالبد جانشان آرام نمي گرفت از شوق رسيدن به ثواب و ترس از عذاب الهي ).
اصحاب حجت (عج ) كه اما خويش را بامعرفت دريافته اند هستي شان را در وجود وي فاني مي بينند و عاشق شهادت و در راه او هستند : « بدعون بالشهاده و يتمننون ان يقتلوا في سبيل الله شعار هم يا لثارات الحسين عليه السلام » (19 ) . (همواره شهادت كشته شدن در راه خدا را آرزو مي كنند و شعار آنان يالثارات الحسين ـ بياييد به طلب خون حسين ـ است ).
و زبان حالشان اين است :
مرگ اگر مرد است گو نزد من آي
تا در آغوشش بگيرم تنگ تنگ
من ز او جاني ستانم پر بها
او ز من دلقي (20 ) ستاند رنگ رنگ
(مولانا)
دلهاي پولادين اما نوراني ويژگي ياران مهدي (عج )
از ديگر صفتهاي ياوران مهدي (عج ) قلب قوي و پولادين آنهاست كه از آنها در روايتهاي مختلف به پاره اي آهن ياد شده است :
« تجيي الرايات السود من قبل المشرق كان قلوبهم زبر الحديد » (21 ) (در زمان ظهور حضرت مهدي (عج ) پرچم هاي سياه از جانب شرق خواهد آمد كه بر گرد آنها افرادي هستند با دلهايي همچون پاره هاي آهن سخت و محكم .
در روايتي ديگر هم مي خوانيم كه قلبهاي آنها حتي سختتر از پاره هاي آهن است : « و ان قلب رجل منهم اشد من زبر الحديد » (دلهاي آنها ـ ياران مهدي (عج ) ـ از پاره هاي فولاد محكمتر است ) . (22 )
آري پنجره قلب هاي آنها رو به آسمان معنا گشوده است و دلهاي خويش را به ريسمان الهي پيوند داده اند. آنان خانه هاي دل خود را با قنديل هاي ايمان روشن كرده اند : « كان قلوبهم القناديل و هم من خشيه الله مشققون » . (23 )
اينان با پشتوانه اي بزرگ از ايمان واقعي به خدا و يقين به روز جزا و هدفي مقدس همچون مشعل هايي فروزانند كه دلهاي استوارشان بسان قنديل هاي نور در سينه سترگشان آويخته است . اين رادمردان تنها به خداي خويش دل داده اند وتنها از او هراس دارند وقلبشان را به ياد او قوت بخشيده اند كه « الا بذكرالله تطمئن القلوب » . (رعد 28 )
در بسياري از روايتها قدرت ياران مهدي را برابر با چهل مرد شمرده اند كه اين قدرت جسماني آنها بر گرفته از ايمان راسخ به خداوند يقين به امامت و حقانيت هدف آنهاست . ياوران مهدي با چنين توانايي جسمي و روحيه عالي مي توانند ظلم و جور را از صحنه گيتي براندازند.
با اين اوصاف آنها سدي محكم نيزه و شمشير برنده و ركن ركيني هستند كه حضرت لوط (ع ) هنگام رويارويي با قوم كافر منحرف خود ياراني چون آنها را آرزو مي كرد و مي گفت : « اي كاش مرا قوتي و يا پناهگاهي امن و استوار مي بود كه از شر شما محفوظ مي ماندم » .
امام صادق (ع ) در تبيين اين گفتار فرمود : « اين آرزويي است بر قدرت قائم مهدي (عج ) و استواري يارانش كه همان اركان محكم هستند. هر كدام از مردان و ياران مهدي (عج ) داراي قدرت چهل مرد هستند. دلهاي آنها از پاره هاي فولاد محكمتر است . اگر بر كوهها بگذرند كوهها در هم فرو مي ريزند. دست از شمشيرهاي خود بر نمي گيرند تا آنكه خداي تعالي راضي شود » . (24 )
تشبيه قلبهاي آنان به پاره هاي آهن يا سنگ براي تاكيد بيشتر به استواري و شهامت آنان و نفي هرگونه ترس و وحشت از قلبها و افكارشان است . بيان امام صادق (ع ) به برابري نيروي هر يك با چهل مرد به معناي محدود كردن اين نيرو نيست بلكه براي نشان دادن ميزان بسيار بالاي قدرت ايشان است و اشاره به اينكه هر كدام از توان و نيروي فراواني برخوردارند . (25 )
پي نوشتها :
1 ـ محدث قمي سفينه البحار ص 32
2 ـ همان
3 ـ محمدباقر مجلس بحارالانوار ج 52 ص .308
4 ـ ديوان امام خميني ص .149
5 ـ بحارالانوار ج 52 ص .308
6 ـ همان ج 48 ص 19 ج .24
7 ـ علامه بحراني مدينه المعاجز ج 6 ص .224
8 ـ علامه بحراني . الحجه فيما نزل في القائم الحجه ص .143
9 ـ امامي و آشتياني . ترجمه و شرح فشرده اي بر نهج البلاغه ج 1 خطبه 3 ص .64
10 ـ بحارالانوار ج 48 ص .19
11 ـ همان .
12 ـ ديوان امام خميني ص .112
13 ـ سيدمحمد صدر تاريخ ما بعدالظهور ص .505
14 ـ سيدحسن شيخ الاسلامي هدايه العلم في تنظيم غررالحكم ص .17
15 ـ همان .
16 ـ ديوان امام خميني ص .81
17 ـ كليات شيخ بهايي ص .70
18 ـ فيض الاسلام نهج البلاغه ص .612
19 ـ بحارالانوار ج 2 ص .308
20 ـ مراد از دلق در اينجا بدن است .
21 ـ الحاوي للفتاوي ج 2 ص .64
22 ـ بحارالانوار ج 52 ص .327
23 ـ همان ص .308
24 ـ همان ص .327
25 ـ سيدمصطفي علامه مهري مهدي موعود ياراني اينگونه دارد صص 32 و .36
برگرفته از ويژه نامه شمس ولايت بنيد فرهنگي و خيريه نيمه شعبان مسجد آيت الله انگجي تبريز
منبع: www.bfnews.ir الف
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}